چشم‌اندازی در مه

دل‌تنگی

پیش از همه چیز، چیزهایی هست که نمی‌دانی و من هم فعلا نمی‌توانم بگویم و شما هم لطفا نپرسید.

پس از این نگفتن، چیزهایی هم برای گفتن هست؛ مثل این که چه‌قدر دلم می‌خواهد برگردم به ده سال قبل و زندگی را از سر خط بنویسم. ولی چه می‌شود کرد که با هیچ پاک‌کنی نمی‌شود روزهای ثبت شده‌ی لعنتی عمر را از صفحه برداشت.

دوست دارم برای‌تان بنویسم، ولی از چه چیزی؟… پس بهتر است قیچی کنیم و بی‌خیال شویم. بگذار بماند تا روزی که حرفی برای گفتن باشد و دلی برای دل بستن.

پیشنهاد فیلم

گاهی لازم نیست کتاب تاریخ بخوانیم، هستند فیلم‌هایی که با قصه‌ای ساده و سرراست، هم سرگرم‌مان می‌کنند و هم آینه‌ی پیش روی‌مان می‌شوند. «مردی که می‌خواست سلطان باشد» جان هیوستن را که چند روز پیش دیدم برای دوستانی که ندیده‌اند تجویز می‌کنم. مهم نیست شان کانری و مایکل کین‌ مثل همیشه خوب‌اند، مهم نیست اجرای کار چشمگیر و جذاب است، مهم همان قصه است که مال دیروز و امروز و فرداست.

«چشم‌اندازی در مه» آنجلوپلوس را سال‌ها پیش از تلویزیون دیده بودم و چند روز پیش نسخه‌ی دی وی دی‌اش را سیاحت کردم. واقعا هم همراه شدن با چشم‌اندازهای بی‌پایان فیلم‌های استاد، چیزی جز سیر و سیاحت نیست؛ سفری در روزگاران و جان و جهان آدمیان. همان جور که حدس می‌زدم فیلم با تدوین مجدد (قیچی‌کاری) تلویزیون، تفاوت‌های اساسی و ماهوی داشت. قصه‌ی فیلم، سفری در طلب هویت است و نخست از جست‌وجوی پدر آغاز می‌شود و به کشف و شکل‌گیری کاراکتر سالکان این راه،  خواهر و برادر خردسال، می‌انجامد. مرد بودن؛ کار کردن برای یک لقمه نان شریف. زن بودن؛ پذیرا شدن…. بگذریم، ولی نمی‌شود گذشت. انگشت اشاره‌ی شکسته‌ی مجسمه‌ای که از آب سربرمی‌آورد و در چشم انداز آسمان و دریا دور می‌شود مگر قابل گذشت و چشم‌پوشی است؟ یکی از دل‌انگیزترین لحظه‌های سینماست. و چه شکوهی دارد…



12 thoughts on “چشم‌اندازی در مه

  1. سلام جناب کاظمی
    آیا ما امکان استفاده از مطالب شما در سایت سی تو سینما داریم ؟
    —————-
    پاسخ: سلام دوست عزیز. با عرض معذرت جوابم منفی است. سهم من از کل نشریات مجازی و غیرمجازی یک مجله فیلم است و یک سایت شخصی خودم و یک آدم برفی ها. به قول جنوبی‌ها: خلاص. همواره پیروز باشید

  2. سلام
    بازم یه پیشنهاد فیلم دیگه از آقای کاظمی و بازم حتما یه فیلم خوب دیگه که باید آب دستمونه بذاریم زمین و …. به ویژه با حال و هوای این روزا. انگار زندگی تو فیلما خیلی لذت بخش تره!
    راستی آقای کاظمی چرا ادم برفی ها گاها جوریه که انگار فیلتر شده؟

    • با سلام
      دوست عزیز بنده امشب این فیلمو دیدم تا این حد مجذوبم کرد به این فکر افتادم نقدهای فیلمو تو گوگل سرچ کنم بعد به وبلاگ شما رسیدم
      نقد زیبای شما عجیب به دلم نشست اما در قسمت نظرات این پست چشمم رو گرفت و از پاسخ منفی شما در مقابل منتشر کردن نظرتان دلگیر شدم
      ما زمانی جامعه ای بهتر خواهیم داشت که ذهنیتها و اطلاعاتمون در سطح گسترده شیر شود
      حال می توانیند تعیین کنین در پایان مقاله به عنوان منبع آدرس اینترنتی شما ثبت شود

  3. سلام آقا رضا.یادته یه بار نظرتو راجع به این فیلم تو همین جا پرسیدم؟
    من عاشق این فیلمم.موسیقی اش هنوز تو گوشمه لینک دانلودشم گیر نمیاد لامصب.
    در کل خیلی حال کردم با این پستت.دمت گرم

  4. سلام رضا جان “در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد کاش میشد این دردها را به کسی گفت!”
    خیلی چیزا رو نمیشه به خیلی کسا گفت

    کماکان مشتاق دیداریم
    ————-
    پاسخ:همچنین وحید جان. شماره مو که داری. یه زنگ بهم بزن عزیز. شماره تو ندارم

  5. چشم اندازی در مه دیگر جزوی از زندگی من شده بارها با ان گریسته ام این فیلم چیزی به مراتب عمیق تر از قصه دو کودک بی سر پناه را روایت میکند چشم اندازی در مه روایتگر سرگشتگی انسان در این دنیای وانفساست با دیدن این فیلم با همان فضای دهه ی ۱۹۸۰ خود با مفاهیمی چون عشق بی سرپناهی بغض مرگ تنهایی و بعد از تمام اینها با خدا که نماد ان در فیلم تک درختی است که از پس فضای مه گرفته نمایان میشود اشنا میشویم البته من بیش از خود فیلم با موسیقی ان که با نام adagio شناخته میشود ارتباط برقرار کرده ام

  6. سلام . من موسیقی کامل فیلم چشم اندازی در مه رو از کجا می تونم دانلود کنم ؟ خیلی از تون ممنونم .
    ———–
    پاسخ: سلام. یافتنش کار دشواری نیست صرفا یک سرچ در گوگل…

Comments are closed.