زمستان
یکلنگهپا در انتظار رفتن است
لکلکها یکییکی
از تالاب پیر پر کشیدهاند
چشم شوم سرما
در خاکستر اسفند
جلز ولز میزند
در سوز بیسماجت باد
ایستادهام
بر درگاه بهار
بر جای دیروز آدمبرفی
و در خیال آفتاب
ذرهذره وا میروم
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
عالی
مثل همیشه