این ترانهی دلنشین را حامد زمانی برای آقای قالیباف خوانده.
برای دانلود ترانه روی عکس بالا کلیک کنید
من در میان این گزینهها به آقای قالیباف رأی خواهم داد به دلایلی که قبلاً نوشتم. پس از هشت سال مدیریت عالی و جانانه و فراجناحی و غیرحذفی و معتدل در شهرداری تهران که دوست و دشمن تأییدش میکنند، او میتواند شیوه بهراستی تازهای از مدیریت را به عرصه اجرایی کشور بیاورد، اما دیگران فقط کپی کمرنگ و کمجان نمونههای قبلیاند.
به نیلوفر باغ، دل خوش نکن
نگو برگاش از اشک شبنم ترن
درختای زخمیِ طوفانزده
غریبن ولی خیلی محکمترن
——————–
پینوشت ۱:
بند آخر یادداشت فرید مدرسی در روزنامه «اعتماد»
اگر بخواهیم در خیابانهای شهر قدم بزنیم و با ابرهای رویاییمان پرواز نکنیم و به انتخابی در انتخابات ریاست جمهوری دست زنیم و نیازهای کلان خود را فعلا یا بر اساس خواسته خودمان یا جهت تحقق نیازهای توده مردم برای دورهای به گوشهای بفرستیم و دو ویژگی فوقالذکر (سازگاری با نظام – مدیریت مطلق) را مدنظر قرار دهیم، تنها «محمدباقر قالیباف» برابرمان قرار می گیرد که نه به دنبال وعظ است، نه داعیه دیپلمات بودن دارد، نه مدرس اخلاق است، نه مدیری غیرمتمرکز و نه همچون دو کاندیدای دیگر، با گفتمان مسلط ناسازگاری دارد. این کاندیدا اگرچه ممکن است کاندیدای ایدهآل نباشد اما «خیرالموجودین» است.
پینوشت ۲:
از سخنان دکتر قالیباف (۲۱خرداد ۹۲)
شهید چمران فرمود وقتی شیپور جنگ زده شد، مرد از نامرد شناخته میشود. در دوران جنگ شاهد بودیم که برخی سیاستبازان به جای آنکه به جبهه بیایند، فقط کارشان این بود که ما را بدرقه میکردند. آنها ما را توصیه به جهاد و شهادت میکردند، اما یک بار در فکه ، شلمچه و طلائیه دیده نشدند.
همان افراد یک وقتی به جبهه آمدند تا با لباس رزمندگی عکس بگیرند. آن هم نه در مناطقی که فرزندان این مردم عزیز زیر آتش سنگین دشمنان بودند. آمدند، عکسشان را گرفتند و امروز ما باید به آنها جواب بدهیم چرا رزمندهایم و چرا جبهه رفتیم.
شما که معتقدید آمریکا کدخدای دنیاست، اگر فرهنگ جهاد و شهادت را قبول ندارید، حداقل فرهنگ کدخدای خودتان را بپذیرند. وقتی مک کین با رقیب خود رقابت میکرد، میگفت تو سرباز فراری هستی. امروز این سیاستبازانی که با خون شهدا قدرت را به دست گرفتند، فرهنگ جهاد را زیر سوال میبرند.
پینوشت ۳:
از سال ۱۳۷۶ که حق رای دادن در انتخابات را پیدا کردم به این عزیزان رای داده ام:
۱۳۷۶: سیدمحمد خاتمی
۱۳۸۰: سیدمحمد خاتمی
۱۳۸۴ (دور اول): مصطفی معین
۱۳۸۴ (دور دوم): اکبرهاشمیرفسنجانی
۱۳۸۸: مهدی کروبی
مشخص است که مشیام اصلاحطلبی بوده اما امروز اصلاحطلبی دیگر بس است. توضیحم را در این پست نوشتهام. کلیک بفرمایید.
پینوشت ۴:
دانلود مستند دوم آقای قالیباف با حجم کم
پینوشت ۵:
داریوش مهرجویی در روزنامه شرق نوشت:
چگونه میشود حوزه سینما رونق بگیرد؟ روشن بگویم اگر آقای قالیباف رای بیاورند احتمالا امکان این رونق خواهد بود؛ با این توضیح که ایشان کارایی بسیار مناسبی دارد، به عنوان یک شهردار تاکنون موفق عمل کرده است و باهوش و باذکاوت بودهاند، در ضمن خلبان هم که لازمهاش دقت و تیزهوشی بسیار است. همه این موارد به من این امید را میدهد که اگر سدی سر راهش نباشد با تکیه بر روشنفکری و روشنبینیاش به طور قطع سینما را رونق میبخشد. همینطور شنیدهام که کتابخوان است و فرهنگدوست و این ویژگی میتواند در این حوزه کمکرسان خوبی باشد. نگاه کنید به اینهمه نقاشیهای دیواری که در شهر به راه انداخته است، نهتنها شهر را زیبا ساخته که باعث ایجاد اشتغال برای هنرمندان نقاش شده است. فکر میکنم ایشان از کسانی هستند که در زمینه هنر و مشخصا سینما، مدیریتی کار آمد ایجاد کنند که موجب رونق شود. بهطوری که سینما را از این حالت انحصارطلبی خارج کنند.
پینوشت ۶:
من هیچ اعتقادی به حزبگرایی ندارم. نه اصلاحطلبم و نه اصولگرا. به عنوان یک شهروند بهترین گزینهام را انتخاب و اعلام کردم. امروز به انتخابم ایمان دارم. دوست دارم در حافظه تاریخیام ثبت شود. دوست دارم پیشبینی و تحلیل خودم را فردا روزی ارزیابی کنم. اگر هم روزی از انتخابم پشیمان شوم با صراحت اعلام خواهم کرد. مخاطبان این سایت شاید پنجاه یا صد نفر باشند. اینها را برای خودم مینویسم. اعتقادی به اقناع دیگران ندارم، نه فقط در این مورد که در تمام مواردی که دست به قلم میبرم. من همین هستم با همین نگاه و همین توان. دلم حکم عقلم را میخواند و از این سیاستبازی و این مردم ناامید و خستهام. امیدوارم این سرزمین با هرکس که رأی میآورد روی آرامش و شادی ببیند. امیدوارم که دیگر خون جوان این سرزمین برای انتخابات ریخته نشود. امیدوارم اصلاحطلبان از دودوزهبازی و شهیدسازی دست بردارند. امیدوارم اصولگرایان به واقعیت زمانه گردن بگذارند و با آن همگام شوند. قالیباف اگر چوب اصولگرایان متحجر را نخورد رییسجمهور کارآمد ایران خواهد بود. علی، شیر خدا فرمود انسان را از دوست و دشمنش بشناس و من امروز دشمنان قالیباف (و نه رقیبانش) را از خیل نامردان دغلباز و دروغگو میبینم.
شب بود و قلب خانه به عشق تو شاد بود
غافل از این که شعله در آغوش باد بود
وقتی که شهر خسته تمنای صبح داشت
پایان زنده باد، غم مرده باد بود
(رضا کاظمی، ۲۳ خرداد ۱۳۹۱)
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
سلام. راستش از جمعه ازش ترسیدم و نظرم عوض شد. نه به خاطر ماجراهای کوی یا مثلاً افشاگری روحانى و نه حتى فکر اینکه قالیباف مى خواسته دون بپاشه تا دانشجوها رو لت و پار کنه. چیزى که آدم رو مى ترسونه و نگران مىکنه میل به قدرتشه و عطشى که داره تا به این پست برسه. همین عطش باعث مى شه یکسر بخواد بقیه رو بکوبه و متاسفانه یا خوشبختانه سابقه شهردارى و پلیس اعتماد به نفس کاذبى بهش میده که بى پرواتر به بقیه مى پره. این ٨ سال باعث شده از کسایی که میل به قدرت دارن و افراطین و تندرو بترسم. من دنبال شخصیت معتدل تر و آرام ترى مى گردم. این تغییر رویکردم علیرغم وجود شناخت نزدیک تر به واسطه رشته تحصیلى و اطلاعات دقیق ترى که از نحوه مدیریتش تو شهردارى با واسطه اساتیدم و همکاراش به دست آوردم براى خودم جالبه و محل سؤال. خواستم نظرت رو بدونم.
—————-
پاسخ: قالیباف انسان محکم و معتقدی است و هرگز واقعیت خودش را پنهان نکرده. ابدا اهل افراط نیست و ما به اندازه کافی فرصت داشتهایم تا گاف و سوتی و رفتار ناشایست در این هشت سال از او ببینیم. مقایسهاش کن با دوران کوتاه مدیریت شهرداری توسط احمدینژاد که چهقدر ناگوار و تنشزا بود. فیلم بازی کردن نمیتواند این همه سال مستمر و بیخدشه ادامه پیدا کند. آن هم برای چه پستی؟ قالیباف مرد کارزار جنگ است و با تمام وجود از کیان ما دافع کرده و به اندازه کافی پست و مقام عالی داشته. یادت هست روزی که هواپیمای حامل امیران ارتش سقوط کرد قالیباف در چه زمانی و چهطور خودش را به آن صحنه غمانگیز رساند؟ او از جنس حاجکاظمهاست. برای همین است که افراطیون هرگز آغوش خود را برایش باز نمیکنند. او انسان معتدل و معتقدی است. من عمیقاً باورش دارم. مهم نیست که رسانههای روسیاه طرفدار دولت فعلی در تعاملی خواسته یا ناخواسته بااپوزیسیون خارجنشین بیستوچهارساعته به تخریبش بپردازند. او یک فرصت تاریخی برای پا گذاشتن به عرصه تازه و ناآزمودهای است. بقیه امتحانشان را تمام و کمال در عالیترین مقامهای اجرایی پس دادهاند و خودمانیم؛ کارنامه درخشانی نداشتهاند.
از حمله گاز انبری اش میشد فهمید چقدر شریفه .خدا پدر روحانی رو بیامرزهت
—————–
پاسخ: متاسفم که این قدر زود فریب می خورید. آن حرف که معلوم شد فکر جناب روحانی بوده نه حرف آقای قالیباف. لطفا تشریف ببرید سخنان استاد روحانی درباره کوی دانشگاه را در گوگل سرج بفرمایید و مطالعه کنید. امیدوارم سرخورده نشوید. منصب روحانی یادتان رفته گویا. هیچ اتفاق امنیتی بی اذن او نمیتوانست شکل بگیرد. بروید رخدادهای دوران اصلاحات را بخوانید. اگر دیگران را عامل می دانید آمر را از یاد نبرید. فریب بزرگی در این بازی نهفته. روزی می فهمید که دیگر دیر است. خیلی دیر.
ریاست جمهوری با اداره یک شهر تفاوت های زیادی دارد اگر صرفا به این علت به ایشان رای خواهید داد پیشنهاد می کنم بیشتر تحقیق کنید. ضمنا ایشان در مناظره پایانی ریا کارانه از هر فرصتی برای جلب رای عوام استفاده کردند که در دو مورد اشتباه فاحشی داشتند و به قول معروف بی گدار به آب زدند و در هر دو مورد شکست مفتضحانه ای خوردند. در کل ایشان رئیس دولت بی درد سر و گوش به فرمان خوبی از آب در خواهند آمد کسی که سیاست هسته ای را به کل از سر باز می کند و آن را به مقام بالا ارجاع می دهد. با جناب ع ح موافقم که این شخص عطش فراوانی برای قدرت دارد و این باج دهی اش به مقام بالا هم از همین روست.
—————
پاسخ: خب شما مخالف ایشان هستید و طبیعی است که این طور سخن بگویید. اما به یاری پروردگار اگر ایشان انتخاب شود با تمام وجود رییس جمهور شما هم خواهد بود و نظرتان که حاصل تلقینهای دشمنان قسمخوردهی این مرد موفق است تغییر خواهد کرد.
اول باید تعیین کنید که خواستار براندازی نظام هستید یا همین چارچوب را قبول دارید. من زندگی در این چارچوب را پذیرفتهام و نیت و البته توان براندازی هم ندارم. اینکه یک نامزد ریاست جمهوری تابع نظر رهبر باشد جزئی از همین چارچوب است. آنهایی هم که شما میپسندید برخلاف شعارهای ریاکارانهشان در میتینگها، قدرت و نفوذی برای اجرای وعدههای توخالیشان (که شاید بهحق هم باشد) ندارند و آنقدر گرفتار همین پوپولیسم بهظاهر مترقی میشوند (پوپولیسم اصلاحطلبانه با پوپولیسم احمدینژادی تفاوت چندانی ندارد فقط گروه هدفش متفاوت است) که حتی فرصت اصلاح اقتصاد کشور را هم نخواهند یافت. سیاستهای کلان نظام در دست رهبری است و بس. و بس. و بس… راستگویی قالیباف و پرهیزش از خالیبندی ستودنی است. اما او دائما از دیپلماسی سخن گفته و تجربه نشان میدهد که او فردی آگاه به سیاست و دیپلماسی است. او فردی معتدل و بلندنظر است. او برخلاف سیاهنمایی بیبیسی و اصلاحطلبان و احمدینژادیها، چماقدار نیست. او فرمانده ارشد و صبور دفاع مقدس بوده.اگر نقطه سیاه در کارنامهاش کمتر از کاندیدای محبوب اصلاحطلبان نباشد ابدا بیشتر نیست.
قبلا در مطلب «چرا دیگر اصلاحطلبی بس است؟» به همین نکته اشاره کردم که بخش قابلاعتنایی از کسانی که ناچارند پشت اصلاحطلبی پنهان شوند دنبال چیز دیگری جز ریاست جمهوری هستند مثل سال ۸۸٫ آنها خواستار پایین کشیدن رهبر (یا کاهش قدرت او) و براندازی نظام یا استحاله آن به شکلی مسالمتآمیز ولی ضربتی هستند. اما نه پایگاه مردمیاش را به قدر کافی دارند و نه ابزارش را. آنها دودوزه بازی میکنند.
متاسفانه من نمیتوانم در سطح مخاطبان برنامه «نوبت شما»ی بیبیسی صحبت کنم. سیاست، هنر گزینشها در بحرانیترین لحظههاست. تینایجریسم اصلاحطلبانه و هیجانگرایی از سن و سال من گذشته.
من هم در این کشور زندگی میکنم و از بابت خفقان اجتماعی و مشکلات سیاسی واقتصادی و فرهنگی زجر میکشم. اما نه اصلاحطلبم و نه اصولگرا. صرفاً از میان گزینههای موجود آقای قالیباف را با معیارهای مورد نظرم مطابق دیدهام. او به پشتوانهی پیشینهاش و یارانش توان چانهزنی در سطوح بالای قدرت را دارد، میتواند سلطه اقتصادی نیروهای نظامی را دستکم تا حد تعامل و امتیازگیری پایین بیاورد، تنش و اصطکاکی با قوای دیگر نخواهد داشت اما مطمئن باشید همه اینها باعث نخواهد شد راه افراط در پیش بگیرد. او همواره میانهرو و معتدل بوده.
و در عجبم که مصمم بودن و اعتمادبهنفس بهحق مدیری موفق را به عطش قدرت تعبیر میکنید. من تصمیم برای بهترین بودن را به فروتنی ریاکارانه ترجیح میدهم. تکرار چندباره «من سرهنگ نیستم» و تکرار همان رویکرد «بگم بگم» همان فروتنی مورد نظر شماست؟
فریب بزرگی نهفته است
بزرگتر از أنچه فکرش رو می کنیم
کاش قشر روشنفکر ما واقعا فکرش روشن بود
حاج کاظم ؟!
🙂
————-
پاسخ: آره حاح رسول 🙂
آقای کاظمی عارف هم انصراف داد و من خیلی ناراحت شدم که همچین نیرویی از دست رفت.
میدونید آقا رضا من مشکلم با قالیباف اینه که از نظر فرهنگی به شدت تحت تاثیر و تحت فرمان اصولگرایان دیگر است.این رو نمیشه نکار کرد.فراموش نکنید قالیباف با حداد عادل ائتلاف کرده و قطعا اون ادم ها در ریاستش و سیاستاش سهم میخوان و نقششونو ایفا می کنند.آیا می تونید عقاید فرهنگی کسی مثل حداد رو تحمل کنید؟ خیلی دوست دارم نظرتون رو بدونم.
———————
پاسخ: بله همان طور که قبلا نوشتم عارف را یک اصلاحطلب راستین میدانستم و از نظرم فردی دانشمند، پرهیزکار و آزاده بود. اما روحانی اصلاحطلب نیست. دارد نقش بازی می کند.
کارنامه فرهنگی قالیباف و تعامل او با اهل فرهنگ، از نقاط درخشان خدمتگزاری اوست. او دقیقا به این دلیل که اهل تعامل و تساهل است هشت سال پیش دستور گرفت که از رقابت بیرون برود اما این بار آمده که بماند. من سالها پیش وقتی نوجوان بودم حداد عادل را در حاشیهی یک جلسه در بزرگداشت حزین لاهیجی دیدم و با هم سیگار کشیدیم و گپ زدیم! باور کنید تصویری که از این آدمها در ذهن داریم خیلی بر واقعیت منطبق نیست. حداد عادل هم فردی دانا و معتدل است و ذاتاً از خشونت دوری میکند. واضح است که من با او در بسیاری زمینهها همعقیده نیستم اما حتی در همین مناظرهها هم رویکردش در برابر همه انتقادها آرام و متین بود. او هم از گفتمان تهاجمی افرادی چون جلیلی و احمدینژاد مبراست.
به نظرم قالیباف فضای فرهنگی را آرام و دور از تنش خواهد کرد. گمان نمیکنم حداد عادل بهرغم وصفی که از او رفت، در سیاستگذاری فرهنگی دولت احتمالی قالیباف نقشی داشته باشد. قالیباف تیم خودش را دارد.
درباره ائتلاف سهنفره هم باید صریحاً بگویم که قالیباف نیازی به ائتلاف نداشت و ندارد. یک جورهایی به او تحمیل شد و البته خیلی زود با جابهجایی حسین مظفر معلوم شد که راه خودش را جدا کرده. در هیاهوی اصلاحطلبانهی این روزها کسی اشاره نمیکند که او در خصوص قضیه فرانسوا میتران چه جواب تاریخی و درخشانی به ولایتی داد.
بزن بریم. فقط خدا کنه عملکردش طورى باشه که بتونیم با همین منطقى که بهش رأى می دیم از حقانیت رأی و منتخبمون و عملکردش دفاع کنیم. دوستى که از این حرف من بل گرفتى که قالیباف عطش قدرت داره، آره داره و این به ذات چیز بدى نیست چون اون ثابت کرده که این به دست آوردن قدرت رو براى اعمال فشار یا زور نمیخواد بلکه برای منشا کار و تحول شدن می خواد و این قابل احترامه. من بیش از ٨ ساله که دارم این آدم و رفتار و عملکردش رو رصد مى کنم و خداییش نقطه تاریکى که بشه به اون بهونه کوبیدش سراغ ندارم. راستش من زیاد نگاه حاج کاظمى و این حرفا ندارم اما کسایی رو می شناسم که تو سطح بالا همکار قالیباف بودن و مطلعم که از مدیرای کارآمد و متخصص استفاده می کنه. فرا جناحیه. اهل تعامله. با جرأته و از همه مهمتر مدیریت بلده. برای من به عنوان کسی که مدیریت می خونم و بینات مدیر خبره رو می شناسم دلیل کافی در خیرالموجودین بودن قالیباف هست فقط مناظره جمعه کمی نگرانم کرد که نکنه میل به کسب قدرت همراه با شهوت زورگویی باشه که اون هم برام ثابت شد این طور نیست.
یکی از استادامون به عنوان مشاور یکى از مدیرای منصوب قالیباف می ره یکی از سازمان های زیر مجموعه. فساد اونجا در حد انفجار بوده به نحوی که اون آقای مدیر که دکتر ای مدیریت هم داره و آدم گردن کلفتى هم بوده از پس اصلاح اونجا بر نمیاد و استعفا میده و از اونجا فرار می کنه. می دونید قالیباف بعدش چی کار مى کنه؟ اون سازمان رو به کل تعطیل می کنه، نیروهاش رو یا بازنشست می کنه یا می بره سازمان های دیگه بعد یه سازمان جدیدتر و به روز تر و شارپ تر با آدم ها و مدیرای جدید تأسیس می کنه. این حکایت رو گفتم که بگم برای انتخاب قالیباف دلایل ملموس و سوابق عملکردش اینچنینی داریم نه مفاهیم و استعاره هاى انتزاعى اصلاح طلبى. اگر یکی از کاندیداهای حاضر در حد همین نصب تابلوهای زمان سنج پروژه هم کار کرده بود الان دلیل داشتم تا مقابل قالیباف قرارش بدم. کسی که کنترل پروژه رو مى دونه و مى فهمه و به کارش مى گیره نشون میده به جاى انتزاعات با عدد و رقم و برنامه سر وکار داره. واقعاً ٢٠ و چند سال باید مى گذشت تا از کنترل پروژه استفاده عملى بشه تو این کشور؟ بعد اصلاح طلبا هی بیان از سازمان مدیریت و برنامه ریزی بگن… کنترل پروژه رو کسی اجرایی کرد که با چوب اصول گرایی امروز می کوبنش. راستى اصلاً می دونید کنترل پروژه چی هست؟
پ ن: دلیل مانور این پدر سوخته های انگلیسی رو جلیلی و علم کردنش رو و حمایت از روحانی در یک فضاى دو قطبى رو از خودتون بپرسید
پ ن٢. خوش حالم آقا رضا که تو این موضع گیری تنها نیستم
————–
پاسخ: بزن بریم. مهم نیست تنها باشیم مهم این است که کورکورانه پیرو هیجانات زودگذر نشویم. من به انتخابم ایمان دارم و با علم به اینکه شاید او اول نشود باز هم مصلحتاندیشی نکردم که انتخابم را نگویم. گاهی سکوت خوب است و گاهی باید حرف زد. مهم نیست که به جایی نرسد. یا علی.
سلام. من به هیچ وجه قصد مخالفت(با شما) و همچنین حمایت از کاندیدای خاصی رو ندارم. اما واقعا سوالی دارم که خوشحال میشم جواب شما در مورد سوالم بدونم.
ریاست جمهوری تنها به مدیریت اجرایی قوی نیاز نداره بلکه بیشتر از هر چیزی به سیاستگذاری و اندیشه روشن نیازمنده. من سوالم اینه که آقای قالیباف در مناظره تلویزیونی چرا بحثی رو که در برابر آقای روحانی شروع کرده بود، نیمه تمام گذاشت و بحث خودش رو به پایان نبرد. اگر آقای قالیباف احتیاط کرد که این احتیاط مانع شفاف سازی شد و اگر هم احتیاط نبوده نشانه پذبرفتن اشتباه (پیش کشیدن بحث کذایی) است. در هر صورت به نظرتان آقای قالیباف در آن مناظره مهم ضعیف و بیبرنامه عمل نکرد؟ حتی در برابر آقای ولایتی هم همین منوال طی شد.
راستش انتخاب برای من خیلی سخت شده.
————-
پاسخ: سلام. چرا همهتون میترسید و با اسم مستعار کامنت میذارین؟
آقای قالیباف سخنور و سخنران نیست. و در آن فرصت کوتاه که وقت متعلق به آقای روحانی بوداشارهی لازم را کرد و گفت من این را نگفتم و شما نیتخوانی کردهاید. در ضمن آقای علی افشاری که فرد مورد نظر آقای قالیباف بود حرف او را تکذیب نکرد و یک فرد بیربط با بیبیسی مصاحبه کرد. سکوت رذیلانه یعنی همین.
من قرار نیست کسی را متقاعد کنم. چیزهایی را که به نظرم رسید بیان کردم و خلاص. اتفاق خاصی هم قرار نیست بیفتد. سخت نگیر و رایت را به هر کس که دوست داری بده برادر.
و اینکه اگر روحانی نقش بازی میکند پس چرا خاتمی و عارف و… ازش حمایت کردند؟ {چون انتخاب واسم سخت شده میپرسم::–))ر می
———–
پاسخ: آنها او را به مواضع خود نزدیکتر میبینند. اما مشکل من با مواضع خود آنهاست!
یک چرندی هم باب شده که قالیباف آدم اجرایی قویای است پس به او رای بدهیم. باید حواستان را به این نکته جمع کنم که ریاست جمهوری آنقدر هم پست اجرایی نیست. یک پست سیاسی است. و الا قانون اساسی جای رجل سیاسی، رجل اجرایی بودن را میگذاشت جزو شرایط رییسجمهور. رییس جمهور پست سیاسی است به این معناست که محل سیاستگذاری است. رییس جمهور باید بتواند سیاستگذاری اقتصادی، فرهنگی، سیاسی کند. و حتی بر خود جنابِ سرهنگ هم روشن است که آدمِ این کارها نیست. خودش صراحتا در مورد سیاست خارجی گفت که اصولا نظری در این زمینه ندارد و مطیع است. در زمینههای فرهنگی هم سیاستهایشان در شهرداری بر همگان واضح و مبرهن است. طبعا لزومی ندارد همسویی شهرداری تهران با حوزه هنری در تحریم سینمای مستقل ایران را یادآور شوم. قالیباف در صورت بیرون آمدن از صندوق همان رییسجمهور تدارکاتچی خواهد بود که سیاستهای ابلاغی را خوب “اجرا” میکند نه سیاستهای مستقل برآمده از برایند مطالبات مردم را.
وبلاگ شاهد قدسی
—————–
پاسخ: طبق این ادبیات، این هم نظر چرندی است. رییسجمهور را چه به سیاستگذاری. او فقط یکی از کسانی است که میتواند سهم کوچکی در سیاستگذاریها آن هم نه در همه مقولهها داشته باشد. بیان این حرف یا از سر نادانی است یا از سر فریبکاری.
درباره قضیه سینماها و حوزه هنری هم این حرفها از جنس همان غوغاسالاری اصلاحطلبانه است. دستکم این یک زمینه به حوزه تخصصی و شغل خودم مربوط میشود. شهرداری و حوزه در بعضی سینماها شریکاند از جمله سینما آزادی که از بسیاری جنبهها بهترین سینمای حال حاضر تهران و ایران است. و ماجرای تحریم هم مربوط به حوزه هنری است و سمبهاش هم پرزور است و شهرداری چارهای جز تمکین نداشت. اصل ماجرای تحریم هم جنگ زرگری حوزه و معاونت سینمایی دولت و خانه سینما بود و بس. اگر آقای سعیدیپور رییس سینما آزادی را بشناسید تصدیق میکنید که یکی از جنتلمنترین و فرهیختهترین مدیران سینمایی است اما آیا او را هم مثل شهرداری باید در قضیه تحریم فیلمها مقصر بدانیم. معلوم است که نه. معلوم است که او هم ناراضی است اما چارهای جز سکوت ندارد.
نشناختن یا نادیده گرفتن مناسبات قدرت و فریب دادن انسانهای تشنه آزادی با وعدههای دروغین از هر ستمی بدتر است.
شدیدا باهاتون موافقم که روحانی یک اصلاح طلب نیست.کسی که خودش جرات نداره یا روش نمیشه بگه من اصلاح طلبم خیلی خنده داره که دیگران اینجوری بهش اصلاح طلبی رو بچسبونند.دو رویی و فریب تو این ادم موج میزنه برعکس عارف که یک انسان صادق بود و صراحتا میگفت من اصلاح طلبم میخواهید رای بدید میخواید ندید.نه اینکه روی مرز اصولگرایی و اصلاح طلبی ، محافظه کارانه و شاید البته منافقانه حرکت کنی تا مبادا رای هایی رو از دست بدی.واقعا از اینکه اینجوری میخوان روحانی رو به اصلاح طلبی بچسبونند لجم می گیره.
من خودم میخواستم به عارف رای بدم ولی حالا با اینکه مشخصه عارف به نفع کی رفته کنار ولی نمیخوام به هیچکس رای بدم.اصلا رای نمیدم.
آقای کاظمی گر چه من خودم قالیباف رو یک نیروی خوب میدونم اما نمیتونم خودمو قانع کنم بهش رای بدم.نمیخوام دوباره مهر تایید بزنم به همون گفتمان اصولگرایی که مملکتو به اینجا رسونده.
اینکه حداد عادل با یه جوون سیگار کشیده و گپ زده البته خیلی خوبه.نشون میده شخصیت جالبی داره.(به قیافش میخوره ولی شخصا نمیدونستم سیگاریه!)ولی این آدم ها هر چقدر هم آرام و با شخصیت ، اما ته ته طرز فکرشون همونه.همون سانسور و بگیر و ببند.مگه ندیدید تو مناظره تنها کسی که از ممیزی دفاع کرد حداد بود؟حتی جلیلی به اون صراحت نگفت.یعنی اینها اعتقادشون همونه.ذره ای هم تغییر نمی کنند.فقط ممکنه گاهی در موضع تقیه قرار بگیرند.ولی صلح قلبی با روشنفکران هرگز.
—————
پاسخ: ادعای اصولگرایان کمترین اهمیتی ندارد. مهم نتیجهای است که دنبالش هستیم. امروز زمان عملگرایی و نتیجهگرایی است. شعار بس است. آنها سر قضیه احمدینژاد حسابی سرشکسته شدهاند ولی لطفااز کنار تفاوت فاحش قالیباف با حداد عادل و جلیلی به سادگی نگذر.
و یک بحث مهم: فرهنگ از جامعه به حکومت تحمیل میشود نه برعکس، و مطمئن باش روند فرهنگ همواره رو به گسترش و بسط است و هیچ قبضی را برنمیتابد. وقتی کسی سعی میکند جای داغ پیشانیاش را هنگام انتخابات تا حدی مخفی کند یعنی او هم حتی دریافته که نمیتواند از موضع بالا با سلیقه و خواست مردم مقابله کند. فرهنگ همیشه از پایین و بستر جامعه گسترش پیدا میکند؛ حتی در جوامع دیکتاتوری. کدام انسداد فرهنگی توانست جلوی ساخته شدن درباره الی، جدایی نادر از سیمین، پذیرایی ساده،پله آخر،چیزهایی هست که نمیدانی و… و… و… را بگیرد. اینهااز جدیترین فیلمهای روشنفکرانه تاریخ سینمای ایران هستند. هر دولتی در برابر خواست فرهنگی ملت تسلیم خواهد بود. میشود مقالهای مفصل در این باره نوشت.
ممنون از جوابتون و کلا اینکه موضع تون رو اعلام کردید.
خودمم درست نمیدونم چرا اسممو حذف کردم!!! لابد از بس، جو سیاسیمون سالمه!
با عرض پوزش آقا رضا اینجا با نظر شما مخالفم
رای من رای شیخ اصلاحات است
دکتر روحانی
چه رئیس جمهور بشود چه نشود
————-
پاسخ: من همیشه مخلص شما و شیخ اصلاحات هستم و خواهم بود. اما این جناب دکتر را نیستم چه رییس جمهور بشود و چه نشود. 🙂
تو گویا « من خواب دیدهام »!
جناب کاظمی
پس گویا ریشه شرایط کنونی مملکت را چیز دیگری میدانید که با دلایل من به کلی متفاوت است. اما من هم با شما موافقم که براندازی راه حل امروز ما نیست. در چهار چوب نظام و رهبری حرکت کردن هم شرط لازم همه کانداهاست. همه آن ها راست یا دروغ به آن اذعان دارند خاتمی هم آخرش گفت من تدارکات چی بودم. اما مملکت تمام و کمال تقدیم شود به یک عده خاص با دیدگاهی خاص؟ همچنان که ۸ سال گذشته همین اتفاق افتاد؟ سیاستهای کلان نظام در دست رهبری است و بس؟ پس چرا دوره خاتمی با دوره احمدی نژاد متفاوت بود؟ آن تدارکات چی کجا و این کجا. شما حتما می توانید مقایسه کنید. که در آن دوران مسئله چه بود و حالا بعد از ۸ سال چه بر سر ایران آمده است. که در ابتدایی ترین حقوقمان مانده ایم که چنان بیچاره شده ایم که شنیدن نام شجریان در تلویزیون برایمان شعف و شور می آفریند. عقب گردی در این حد در اقتصاد و فرهنگ بی سابقه است. اگر درست به خاطر داشته باشم حرف شما در همان مقاله ای که به آن اشاره کردید تند روی اصلاح طلبان بود که راه را بست. (که کاملا با شما موافقم و نامزد کنونی اصلاح طلبان هم به گمانم برای جبران همان اشتباهاتشان باشد) اما مجلس دوم دوره آقای خاتمی را به یاد بیاورید. تحصن و … با مجلس کنونی مقایسه کنید. مجلسی که برآمده از همان جریان اصلاح طلبی بود که شما امروز به آن خرده می کیرید. داشت تا کجاها پیش می رفت… راستگویی قالیباف و پرهیزش از خالیبندی ستودنی است؟ یعنی اگر کسی مملکت را تقدیم کند از نظر شما راست گوست؟ اگر اصطکاک نداشته باشد زورگویی را بی پاسخ گذارد شجاع است؟ چه دلیلی دارید که میتواند سلطه اقتصادی نیروهای نظامی را پایین بیاورد؟ از کجا معلوم که با سوابقش کشور را دودستی تقدیم سپاه نکند؟. اگر معتقد به رئیس جمهوری هستید که توسری خور باشد چند تا پل و جاده درست کند کاری به کار کسی نداشته باشد در سیاست خارجی دنباله رو سیاست فعلی باشد حتما به ایشان رای دهید. در ضمن رکورد بگم بگم در آن مناظره با دو سه مورد در دست همین جناب قالیباف شماست. که مچ همه را می گرفت و خود رو سیاه می شد. در ضمن خوشحال می شوم که یاران قالیباف را هم معرفی کنید.
پ. ن. امیدوارم با این ترانه در مدح ایشان دچار تین ایجریسم و هیجان گرایی دیگری نشده باشید.
———–
پاسخ: ضمن احترام. با حرفهایتان مخالفم و در توضیحهای قبلیام جواب همهشان هست. مشکل در همان ذوقمرگی با نام شجریان است. این یعنی زوال عقل سیاسی. یعنی انحطاط. یعنی پوپولیسم اصلاحطلبی در روترین شکلش.
اما این ترانه را دوست دارم و چون خودم موسیقی کار میکنم اعتراف میکنم که هم صدای خوانندهاش بسیار خوب است هم تنظیمش عالی و بینقص است. دستکم از مضحکهی کلیدبازی دوستداران آقای روحانی بهتر است.
با این کلید هستهای هم حل میشه، با این کلید خوشبخت میشیم، با این کلید تورم و گرانی و بیکاری حل میشه. 🙂
کام آن! اینقد مردمو ابله فرض نکن دکتر جان.
جناب کاظمی شما اصلا خیر مردم رو نمیخوای این وسط یک کلیدی پیدا شده در دنیا و آخرت رو باز میکنه آخه رواست که ما پشت در خوشبختی بمونیم؟ بعد شما هی دلیل بیار. به قولی آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم. فقط نمیدونم این کلید تا الان کجا بوده که در قفل بدبختی بچرخه و دنیا رو زیبا کنه! چقدر مشکلات راحت حل میشه و ما پیچیدهاش میکنیم! باور کن.
جناب کاظمی ضمن ستایش از لحن جوابهایتان در پاسخ به نظرات اکثرا مخالف که شما با متانت جوابهای معقولی به آنها دادهاید باید خدمتتان عرض کنم که من با نظر شما مخالفم و اتفاقا حسنروحانی را گفتمان اعتدالگرایی جناح اصلاحات میدانم اگر اصلاحطلبان امروزین میخواستند افراطگرایی کنند پشت سر دکترعارف میماندند و میتاختند یا کلا تحریم میکردند اما آنها با درایتی مثالزدنی پشت دکتر روحانی ایستادند تا بتوانند با صرفنظر از سقف مطالبههایشان حداقل به کفِ خواستههایشان برسند …جناب کاظمی روحانی وزنهای سنگینتر از قالیباف است او به هیچ عنوان تندرو نیست و با توجه قدرت چانهزنی که دارد بهترین گزینهی ممکن است…با کامنت آقا/خانم م.ر کاملا موافقم …جناب قالیباف با توجه به تمام ویژگیهای مثبتش دستِ نظامیان و به خصوص سپاه را در اقتصاد باز خواهد گذاشت و در سیاست خارجه مطیع بیچونوچرای رهبر میشود، بدون داشتن هیچ خلاقیتی در عملکرد شخصیاش.ضمنا این موج پرشوری که دنبال آقای روحانی راه اُفتاده بسیار اُمیدوارکننده است و انگیزهها و دلها را دوباره بعد از چهار سال رخوت و نااُمیدی محض بیدار کرده این ویژگی واقعا برای رای دادن به حسنروحانی کم نیست
سپاس از شما
——————
پاسح: برای نظرت احترام بسیار قائلم مرتضی جان. و خوشحالم که با اسم خودت کامنت گذاشتی.
اما در پاسخ مختصر بگویم که: موج و شور و هیجان این نسل جوان خسته و فرسوده گرچه دلگرمکننده و زیباست اما عرصهی سیاست عرصهی بیرحم واقعیت است و با هیجان کاری از پیش نمیرود. برای من که شور و هیجان دوم خرداد را در عنفوان جوانی تجربه کردهام این صرفا یک دور باطل است. در این نسخه جعلی، اصالت و فرجام درخشانی نمیبینم.
آرزومند آرزوهای تو و همهی جوانهای پرشور این سرزمین هستم.
متاسفم که تأثیر رسانه بر مردم کشورم این قدر وسیع و فراگیر است. جالب این جاست که رسانه هاى داخل و خارج طى یک هم افزایى با هم دارند در جهت عقب نگه داشتن این سامان تلاش مى کنند. اصلاح طلبى حداکثرى ٨ سال وقت این مملکت رو هدر داد حالا از اصلاح طلبى حداقلى چه انتظارى مى شه داشت؟ ایران براى پیشرفت از هر بعدى نیاز به کار و کار و کار دارد. نمى دانم درک صحیح مضمونى به این صراحت و شفافیت چرا این قدر وقت و هزینه و انرژى مى برد که چنین مفهومى خودش را پشت نقاب دو قطبى اصلاح طلبى و توسعه سیاسى و اصول گرایى و بنادگرایى پنهان مى کند و مردم ما مدام در حال دور باطل زدن و بند کردن به توهمات سیاسى اند؟ همین جاست و تأثیر همین جو گیرى هاو فریب هاى رسانه ایست که از رأى دهنده هاى به احمدى نژاد معتقدان به تقلب مى سازد و از باور مندان به تقلب و دسته کشى خیابانى اصلاح طلب هاى میانه رو و اعتدال گرا. همین فرهنگ است که از عالیجناب سرخ پوش شیخ اصلاحات مى سازد. در آخر هم مى شویم مردمى همیشه گرفتار افراط و تفریط و بازیچه دست رسانه، بى شناخت زمانه و نیاز روز. بى کار بى وقفه و ساخت زیر ساخت هاى اساسى و توسعه همه جانبه فنى و تکنولوژیک ایران همیشه کشورى عقب مانده خواهد ماند. توسعه همه جانبه بى توسعه اقتصادى و زیربنایى حاصل نخواهد شد. بسط و ارتقا فرهنگى، اجتماعى و سیاسى بى توسعه اقتصادى و زیربنایى حاصل نمى شود و این یعنى لزوم تکنوکراسى. اتفاقى که اروپاى رنسانس مى افتد و نمونه هاى نزدیکش را در ماهاتیر محمد مالزى یا همین اردوغان ترک مى شود سراغ گرفت. تکنوکرات ترین آدمى که در میان این کاندیداها حضور دارد آقاى قالیباف است و من به همین خاطر به او رأى مى دهم.
من که گاو پیشونى سفیدم رضا جون! ع.ح علیرضا حسن خانى است و مى دونى که من ابایى از گفتن نظرم ندارم، احساس کردم نوشتن اسم و فامیل کامل هم شائبه خود شیفتگى به وجود میاره و هم متهم به حرکت صنفى و جانبدارى همکارگرایانه مى شویم و گرنه که دیدى ایمیل اصلى خودم رو نوشتم رفیق. تازشم من که همیشه همین جورى و با حروف اختصارى کامنت مى ذاشتم.