هی میرسید و نمیرسید
مردی که روی دایره میدوید
*
پارهخطی ام
از A به B
در حسرت یک چرخش به سمت C
و بدتر از آن
شکستن قولنج کمر
*
مختصاتش این است:
نقطهای در حوالی صفر
بالاتر از یک لقمه نان
پایینتر از خط فقر
*
اگر فقط و فقط اگر
a زیرمجموعهی b باشد
در آن صورت
آخرش b خودش را چس خواهد کرد
*
چانهی مثلثی
پیشانی مستطیلی
دماغ هشتضلعی
چشم استوانهای
شانهی ذوزنقه
شکم هذلولی
پای پرانتزی
هر گل که بیشتر به چمن میدهد صفا
گلچین روزگار امانش نمیدهد
*
تواتر اضمحلالاند
سینوسهای چرکی
کسینوسهای بازنشسته
*
دو خط موازی
به هم برسند یا نرسند
«تو» باید دلت بخواهد که ما به هم برسیم
یعنی انصافا خیلی خری!
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
روایت است که دو خطِ موازی در بینهایت بههم میرسند!
دمت گرم رضا جان بسیار عالی و هوشمندانه بود
باز هم ما را مهمان شعرهای زیبایت کن
بسیار عالی بود، از تعابیر جالبی استفاده کردین.
لعنت به این ریاضی،که هرگز در زندگی هیچ کمکی به ما نکرد.
علی الخصوص انتگرال……