و من هنوز منتظرم:
جعفر مدرسصادقی رمان تازهای منتشر کند تا باز طعم خوب اضطراب و رازآلودگی بنیادین قصههایش را بچشم.
آدریان لین از خواب طولانی بعد از بیوفا بیرون بیاید و فیلم تازهای بسازد. تا ما را باز با خودمان روبهرو کند.
کریستوفر نولان شاخش را از هالیوود و ابرقهرمانانش بکشد بیرون و دوباره فکمان را بیندازد.
اسفندیار منفردزاده و ناصر چشمآذر پس از چند دهه بطالت، جاودانههای دیگری به موسیقی پاپ ایران هدیه کنند.
ناصر تقوایی فیلم بسازد.
داستانهای خوب دیگری از محمد حسینی و حمیدرضا نجفی بخوانم.
نوشتههای بیشتری از دریدا به فارسی برگردانده شود.
کیارستمی شاهکاری دیگر در ایران بسازد.
ابراهیم گلستان نانوشتههایش را منتشر کند.
جیم جارموش دوباره برود به اوج.
وودی هارلسون در فیلمی از تارانتینو بازی کند.
شمیم بهار را از نزدیک ببینم.
نسخهای از ملکوت خسرو هریتاش را گیر بیاورم.
اولین فیلم بلندم را جلوی دوربین ببرم؛ اولین نمایشم را روی صحنه.
یک نفر مثل سیروس قایقران در فوتبالمان ظهور کند؛ یک نفر مثل بابک بیات در موسیقی؛ یک نفر مثل بیژن مفید در تئاتر…
جعفر پناهی آزادانه فیلم بسازد.
دفترچهی دیگری از محمد قائد به کتابخانهام اضافه کنم.
دیوید لینچ به بزرگراه گمشده برگردد.
دوباره از سینما بنویسم و در مجله «فیلم» چاپ شود.
فردا برسد.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز