منتظر خبرم. دلم شور میزند. سرم درد میکند. حوصلهی هیج کاری ندارم. از زور روزمرگی دارم بالا میآورم. فیلم دیدن و کتاب خواندن هم این روزها برایم لذتی ندارد. باید خبر از راه برسد. باید این روند راکد کمیعوض شود.
اینترنت هم که … توی دیواری محصور شدهایم. از همهی دنیا دور افتادهایم. داریم بهخوبی به سمت الگوی کشور سرافراز کره شمالی پیش میرویم. باید خوشحال باشیم. این حق ماست. ریختهاند کوچهی بغلی بیاجازه و با دروغ زشت کنترل کنتور برق، ال ان بی مردم را برداشتهاند و انداختهاند توی گونی. این حق ماست. به خانهی من و تو هم خواهند آمد.
میگویند «آدمیزاد به امید زنده است.» امیدوارم لااقل همین جمله دروغ نباشد.