
یک
اگر خوانندهی گاهگاهی این روزنوشت هم باشید میدانید که مدتی است به کوتاهنویسی روی آوردهام. این شیوه طبعاً مزایا و معایبی دارد. مهمترین مزیتش برای من رهایی از برخی قید و بندها است. هنوز نتوانستهام به دو پرسش اساسی پاسخ دهم: واقعا برای چه مینویسم؟ و برای که؟ برای اولی تا حدی میتوانم دلیل بتراشم اما دومیواقعا یکی از دشوارترین و پوچترین پرسشهای زندگیام است. به همین دلیل است که دیگر تمایلی ندارم نوشتههای مطبوعاتیام را توی سایت بگذارم. هرکس طالب خواندنشان باشد میداند به کجا باید رجوع کند.
دو
بگذارید واقعیتی را که قبلا هم به آن اشاره کردهام با تاکیدی دوباره بیان کنم. ایده برای نوشتن در این روزنوشت بسیار است. دور وبرمان بهقدری پر از سوژه است که اصلا لازم نیست زحمت فکر کردن به خود بدهیم. اما روزبهروز فضا تیرهتر و مختنقتر میشود و عقل حکم میکند از خیر نوشتن دربارهی بسیاری چیزها بگذریم. خیلی وقتها آنقدر که در گفتن برخی حرفها حماقت هست، فضیلت نیست. خواستم بگویم من هم مثل شما نظارهگر این قاراشمیش هستم ولی واقعا در برابر چنین اوضاعی بهتر است سکوت کنیم و گاهی هم خنده (و مگر چه عیبی دارد گریه؟).
سه
به گذشتهی نهچندان دور هم که نگاه میکنم میبینم چه قدر بعضیهامان از هم دور شدهایم. زمان مثل غربال و الک است، مدام آدمها میریزند و آخرش میماند به تعداد کمتر از انگشتان یک دست. واقعا لزومیندارد صفت «دوست» را به هر تازهواردی بدهیم و روی معرفتش حساب کنیم. دوست را در وقت مصیبت و تنهایی باید شناخت. رفقای وقت شادی و توانگری که کم نیستند. تا بخواهی هست.
چهار
لطفا مطالعه را جدی بگیرید. لطفا کتاب بخوانید. غرق در سرسریخوانی اینترنتی نشوید. البته اینترنت منبع جامع و عظیم کتابها و مقالههای باارزش است، اما… خودتان بهتر میدانید… پیشنهادم این است که از مطالب ارزشمند پرینت بگیرید و وقتتان را کمتر پای مونیتور تلف کنید. اینجوری برای سلامت چشمتان هم بهتر است.
پنج
ممنون میشوم اگر پیشنهادهایتان را برای کارآمدتر شدن این سایت با من در میان بگذارید.
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز
Set your Author Custom HTML Tab Content on your Profile page