این روزها بسیاری از مردمیکه من با آنها سر و کار دارم (به تبع کار پزشکیام) و یا کسانی که از دور و نزدیک میشناسم، از قطع اینترنت عصبانی و کلافهاند. به گمان مدیران ایدئولوژیک اینترنت وسیله سرگرمیو غیرضروری است و اگر ارتباط بانکها و ادارات برقرار باشد دیگر هیچ نیازی به اینترنت نیست. در نگاه اینان، اینترنت محملی برای فسق و فساد و در مرحله بعد، کارهای تروریستی و چریکی است و اساسا کارکرد دیگری برای اینترنت متصور نیستند. وقتی که پای آمار وسط میآید سعی میکنند به نحو لجدرآوری به آسیب به دهها هزار شغل اینترنتی اشاره کنند. اما اگر کسی در ایران امروز زندگی کند و در جریان مناسبات اقتصادی باشد میداند که چند ده میلیون شغل وابسته به اینترنت داریم. چندین میلیون شغل مستقیما و بیواسطه با اینترنت کار میکنند و در کل هیچ شغلی فارغ از اینترنت نیست. من در پزشکی خودم بهشدت وابسته به اینترنتم. از اطلاعرسانی و ارتباط و پاسخگویی مراجعان تا مطالعه و تحقیق روزمره که فقط از منابع و مقالات انگلیسیزبان استفاده میکنم. اساتید دانشگاه و دانشجویان در همه رشتهها جانشان به اینترنت و مطالعه و جستجوی روزانه در آن بسته است. اقتصاد و تجارت بدون اینترنت عملا فشل و فلج است. روزنامهنگاران و تحلیلگران و… نیاز به ارتباط مستمر با جریان خبر و گزارش روز دارند.
همه نیک میدانند که دلیل اصلی برآشفتگی معترضان به سیاستهای دولت و حکومت در این مقطع، اقتصادی است. و باز به گواه آمار محافظهکارانه اما به هر حال افشاگر مدیران کشور، قطع اینترنت در چند روز اخیر آسیب اقتصادی بسیار بزرگی به همه بخشها وارد کرده که بیرحمانه و به شکل لگاریتمیافزایش مییابد. اما چرا کسی توجه نمیکند که قطع اینترنت به این شکل بهجای انسداد راههایی که گمان میرود تسهیلگر خرابکاریاند، از هر نظر یک خطای راهبردی است. بهجز زیان سترگ اقتصادی که چرخه باطلی برای بدتر شدن روزافزون اقتصاد و ناراضیتر شدن بخش وسیعتری از مردم برمیسازد، این وضعیت خفقانآور قطع اینترنت به لحاظ اجتماعی و روانی هم آسیبها و زخمهای ترمیمناپذیری به اعتماد و احترام مردم به مدیران میزند. حس گروگان بودن به هیچ روی حس دلپذیری نیست و پیامدهای فراوان برای آینده دارد. مدیران یادشان میرود در فردایی بسیار نزدیک باز هم به همین مردم برای مشروعیت بخشیدن به امور نیاز دارند. اما کاملاً در اشتباهاند اگر گمان میکنند رفتار امروزشان در منزوی و ایزوله کردن چند ده میلیون شهروند بهسادگی فراموش خواهد شد. این بذر کینه ای است که میکارید و محال است از آن درخت محبت به بار آورید.
به لحاظ امنیتی، هیچ پارامتری از اعتماد مردم به سیستم و حس مثبت متقابل میان آنها، مهمتر نیست. مشخص نیست بر مبنای کدام عقلانیت، قطع اینترنت به عنوان نشانه اقتدار و کنترل دانسته میشود. چنین رویکردی دقیقا نشانه استیصال و عدم توانایی در مدیریت بحران است. بر مبنای یک اصل بدیهی، در مدیریت بحران نباید بحران تازهای به بحران موجود افزود بلکه باید از هر ابزاری برای کاهش تنش سود جست. اما شوربختانه، یک فرمول خیلی ثابت و تکراری در تمام این سالها در مواجعه با هرگونه ناآرامیتکرار شده و هرگز به پختگی نرسیده.
گمان میکنم یکی از گزینههای مطرح نزد چنین عقلانیت غریبی، قطع اینترنت برای همیشه باشد که شاید نه امروز اما در آیندهای نه چندان دور محقق شود. این قبیل اقدامهای مارکسیستی، برای مردمیمسلمان با هوش و توانایی و استعداد ایرانیان گناهی نابخشودنی و جفای بزرگی در حق چنین مردمیاست و نتیجه مورد نظر مدیران را هم قطعا برآورده نخواهد کرد بلکه بر تقابل و عصبیت خواهد افزود و البته پیش از همهی اینها، این اقتصاد محتضر را کاملا ویران خواهد کرد. کدام دلسوزی این خطا و خودزنی را مرتکب میشود؟ و چه کسی بر ادامهی این اشتباه اصرار میورزد؟
رضا کاظمی؛ پزشک، نویسنده، شاعر و فیلمساز